جلسه ۳ – ۱۷ شهریور ۱۴۰۴

بحث به حقیقت و معنای عقد و مفاهیم مرتبط با آن رسیده است و ما در ذیل این بحث به خصوص معنای بیع هم خواهیم پرداخت.
عقد را این طور معنا کرده‌اند که «هو العهد المؤکد الوثیق». ما برای بررسی حقیقت عقد اموری را ذکر می‌کنیم که نتیجه آنها روشن شدن حقیقت عقد است:
اول: آیا عقد متقوم به حداقل دو طرف است؟
دوم: آیا انشائات اذنی مثل وکالت و عاریه نیز عقدند؟ برخی مثل مرحوم نایینی معتقدند این امور عقد نیستند.
سوم: آیا صرف ایجاب و قبول برای تحقق عقد کافی است؟
و برخی جهات دیگر که در ادامه خواهد آمد.
اولین مساله این است که آیا عقد متقوم به حداقل دو طرف است یا با طرف واحد هم شکل می‌گیرد؟
عقد در اصل لغت عربی به معنای گره زدن و بستن است و گره حاصل «عقده» است. ربط هم که در معنای عقد ذکر شده است به معنای همان بستن است و این معنا صرفا در امور محسوس است اما بدون شک، عقد به معنای پیمان هم استعمال می‌شود که امری غیر محسوس است.
پس عقد از قبیل لفظ مشترک است نه اینکه عقد فقط به معنای گره زدن است و به مناسبت در پیمان استعمال شده است. بلکه ممکن است در اصل لغت این طور بوده باشد که عقد به معنای گره در امور حسی بوده باشد و بعد به مناسبت در موارد پیمان استعمال شده باشد از این جهت که گره زدن دو پیمان و التزام به یکدیگر است اما الان این طور نیست که وقتی گفته می‌شود عقد بیع، معنای گره به ذهن خطور کند و به مناسبت بر پیمان اطلاق شده باشد. لذا برای ما الان مهم نیست که معنای اصلی عقد چطور در معنای دیگر لحاظ شده است.
اگر عقد به معنای پیمان است آیا حتما باید بین حداقل دو نفر باشد یا اگر یک نفر هم به چیزی متعهد شود عقد است؟ مثلا وعده عقد است؟ به نحوی که اگر دلیل بر تخصیص نداشتیم، «اوفوا بالعقود» شامل وعده هم می‌شود؟
به نظر می‌رسد عقد به معنای پیمان یا متقوم به حداقل دو نفر است یا معنایی است که شامل وعده نیست.
صرف یک تعهد عقد نیست و بلکه وعده است. عقد یا قطعا شامل وعده نیست یا حداقل شمول آن معلوم نیست. عقد به این است که حداقل دو طرف، دو تعهد به هم پیوسته داشته باشند. اینکه شخص بگوید من متعهدم که این مال را در اختیار شما قرار بدهم البته در مقابل اینکه شما آن مال را در اختیار من بگذارید.
پس عقد یا باید حداقل دو طرف داشته باشد یا اگر یک طرف دارد باید آن پیمان و تعهد به یک چیز دیگری گره بخورد و لذا قسم هم عقد است. یعنی شخص باید تعهد خودش را به چیزی و ضامن اجرایی مثل قسم ببندد که به آن تعهد استحکام بدهد.
اینکه شخص تعهدی داشته باشد اما کسی از او طلبکار نباشد عقد نیست بلکه وعده است. در عقد ربط و شد و گره زدن وجود دارد پس اگر هم یک طرف دارد باید آن تعهد به چیزی بسته شود. با این حال به نظر ما صدق عقد به معنای پیمان در این موارد هم روشن نیست و لذا رکن اول عقد تعدد است و موارد تعهد ابتدایی و وعده یا ایقاع، عقد نیست.
دومین مساله این است که آیا امور اذنی هم جزو عقودند؟
دقت کنید که تفاوت اینها در لزوم و جواز نیست. لزوم و جواز حکمی است که بر عقد مترتب است. بلکه در منشأ است یعنی امور انشائی گاهی اذنی هستند یعنی منشأ صرفا اذن و رضایت و اجازه است و گاهی غیر اذنی یعنی منشأ تعهد و التزام است.
مرحوم نایینی معتقد است انشائات اذنی، عقد نیستند چون در عقد التزام و تعهد لازم است و صرف اذن و رضایت عقد نیست و لذا عدم لزوم وفای به آنها به دلیل نیاز ندارد و این امور تخصصا از عقد خارجند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *