تعارض استصحاب و اصول موضوعی

مرحوم آخوند در ادامه به حکم تعارض استصحاب با سایر حجج و اصول عملیه اشاره کرده‌اند. استصحاب گاهی با اصلی غیر از قرعه معارض است مثل قاعده فراغ یا تجاوز یا اصل صحت و … از اصول موضوعی که منقح موضوعند (در مقابل اصول حکمی) باشد. مثلا تعارض استصحاب عدم ترتب اثر بر معامله با اصل صحت در فعل غیر یا تعارض قاعده فراغ با استصحاب عدم انجام جزء مشکوک و … و گاهی با قرعه معارض است.


سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷
مرحوم آخوند در ادامه بررسی رابطه استصحاب با سایر ادله و بعد از بررسی رابطه استصحاب و امارات، رابطه استصحاب و سایر اصول عملیه و تعارض دو استصحاب، به رابطه بین استصحاب و اصول موضوعی پرداخته‌اند و فرموده‌اند گاهی استصحاب با قرعه و گاهی با غیر قرعه از اصول موضوعی متعارض است.
در فرض تعارض استصحاب با اصول موضوعی (که منقح موضوعند) غیر قرعه مثل تعارض با قاعده فراغ، تجاوز، ید، اصل صحت فعل غیر و … بر اساس جمع عرفی آن اصول و قواعد بر استصحاب مقدمند. نسبت بین استصحاب و آن اصول و قواعد عموم و خصوص مطلق است و آن قواعد اصلا در مورد استصحاب جعل شده‌اند و اگر استصحاب مقدم باشد اصلا موردی برای آنها باقی نمی‌ماند. بنابراین دلیل این قواعد و اصول، مخصص دلیل استصحاب است. و اگر هم بین برخی از این قواعد و استصحاب نسبت عموم و خصوص من وجه باشد مثلا برخی از این قواعد در فرض توارد حالتین هم جاری باشند در حالی که استصحاب در آن جاری نیست و از طرف دیگر استصحاب هم در شبهات موضوعی و هم در شبهات حکمی جاری است در حالی که این اصول به شبهات موضوعی اختصاص دارند باز هم این قواعد بر استصحاب مقدمند چرا که بر عدم اختصاص جریان این قواعد به موارد عدم وجود استصحاب اجماع است و از نظر فقهی فقهاء در موارد وجود استصحاب هم این قواعد را جاری می‌دانند. علاوه که اگر اطلاق دلیل این قواعد را به موارد عدم استصحاب مقید کنیم، تخصیص مستهجن لازم می‌آید چرا که مورد چندانی برای این قواعد باقی نمی‌ماند.
حتی اگر موارد موافقت استصحاب و این قواعد را هم در نظر بگیریم باز هم همان تخصیص مستهجن لازم می‌آید. به عبارت دیگر عمومات و اطلاقات نسبت به مقداری از افراد که اگر تخصیص بخورند مستهجن است از قبیل نص است نه ظاهر و لذا بر اطلاق دلیل استصحاب مقدم است. در حالی که در عکس آن این چنین نیست یعنی با تخصیص دلیل استصحاب به غیر موارد جریان این قواعد، تخصیص مستجهن لازم نمی‌آید و حتی تخصیص اکثر یا تخصیص کثیر لازم نمی‌آید بماند که برخی از علماء در قبح تخصیص اکثر و تخصیص کثیر هم تشکیک کرده‌اند و آنچه را مستهجن می‌دانند که تخصیص به اختصاص اطلاق به فرد شاذ و نادر منجر شود. پس امر دائر بین دو تخصیص نیست تا هیچ کدام بر دیگری مقدم نباشد بلکه تخصیص اطلاق این قواعد به استصحاب مستجهن است و تخصیص دلیل استصحاب به این قواعد کاملا پذیرفته شده است.
دلیل دیگری هم در کلام مرحوم شیخ مذکور است که برخی از ادله این قواعد در مورد استصحاب وارد شده‌اند و به این قواعد حکم شده است.
نتیجه اینکه این قواعد بر اساس اخصیت دلیل آنها از استصحاب و اجماع و یا لزوم تخصیص اطلاق دلیل آنها به موارد نادر و شاذ بر استصحاب مقدمند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *