اختلال عدالت با مخالفت با قوانین

چهارشنبه، ۱۶ اسفند ۱۴۰۲

بحث در برخی از مسائلی بود که در کلمات علماء ذیل بحث عدالت مطرح شده است و ما گفتیم فقط به برخی از آنها که خصوصیتی دارند می‌پردازیم.
یکی دیگر از مسائلی که باید به آن پرداخت بررسی اختلال یا عدم اختلال عدالت با مخالفت با دستورات حاکم غیر معصوم بر فرض وجوب اطاعت از او است.
این مساله بر دلیل وجوب اطاعت حاکم از مبتنی است. اگر دلیل وجوب اطاعت از احکام ادله لفظی مثل آیه شریفه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (النساء ۵۹) و یا مثل مقبوله عمر بن حنظله باشد مخالفت با دستور حاکم مثل مخالفت با دستور نبی و امام معصوم علیه السلام است که موجب فسق است. مثل وجوب اطاعت از پدر یا اطاعت زن از شوهرش. در لزوم اطاعت و قبح معصیت مولا بین دستور مستقیم و دستور با واسطه تفاوتی نیست.
اما اگر دلیل وجوب اطاعت از حاکم، حسبه باشد و اینکه برای دفع هرج و مرج و اختلال باید حاکم باشد و از او اطاعت شود،‌ مخالفت با او مستلزم معصیت خدا و فسق نیست چون ولایتی که برای حاکم بر این اساس ثابت می‌شود چیزی بیش از این نیست که حاکم ولایت بر امر و نهی و عقاب بر آن دارد (شبیه آن چیزی که مرحوم صاحب فصول در ضمن بحث امر به امر گفته است و ما در اصول مفصل در مورد آن صحبت کرده‌ایم) و لذا بر این اساس آثار فسق بر مخالفت با امر حاکم مترتب نیست. اما اینکه آیا عادل هم هست؟ بر اساس تعریف مشهور که عدالت را به اجتناب از معاصی و گناهان معنا کرده‌اند چنین شخصی عادل هم هست چون او اصلا معصیت خدا را نکرده است اما آن طور که ما عدالت را معنا کردیم که گفتیم به معنای استقامت و عدم انحراف و عدم کجی است در این صورت چنین شخصی عادل نیست. کسی که رویه او عدم رعایت قوانین جامعه است که نظم اجتماع بر آنها استوار است عادل نیست و حداقل این است که عدالت او احراز نمی‌شود.
البته تذکر این نکته لازم است که منظور از قوانین، قوانینی است که حکام آنها را به جهات مصالح عام جعل کرده‌اند اما مخالفت با قوانینی که ممکن است بر اساس مصالح عامی جعل شده باشد که حتی از نظر خود حاکم هم رعایت آن در موارد فقدان آن مصلحت لازم نباشد مستلزم فسق نیست و مخلّ به عدالت هم نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *