عدم اعتبار شاهد و یمین در ادعای بر میت

جلسه ۷۸ – ۴ بهمن ۱۴۰۰

جهت دوم در شاهد و یمین که مرحوم آقای خویی به آن اشاره کرده است اعتبار شاهد و یمین در ادعای بر میت است. آیا شاهد و یمین فقط در ادعای بر مدعی علیه زنده معتبر است یا در ادعای بر میت هم معتبر است؟
این جهت قبلا هم مورد اشاره قرار گرفته است و مبتنی بر این است که لزوم قسم علاوه بر بینه در موارد ادعای بر میت، یمین انکاری است یا اثباتی؟ معروف بین فقهاء این بود که این یمین انکاری است یعنی مدعی قسم می‌خورد که دینی که بینه بر آن شهادت داده‌اند به پرداخت یا ابراء و … ساقط هم نشده است و باقی است. اما مرحوم آقای خویی معتقد بودند این قسم، اثباتی است و باید بر اصل طلبکاری از میت قسم بخورد چون ایشان روایت عبدالرحمن بن ابی عبدالله را که ظاهر در این بود که این قسم انکاری است، ضعیف می‌دانست و برای آن به روایت محمد بن یحیی تمسک کردند.
مرحوم آقای خویی در اینجا فرموده‌اند شاهد و یمین در موارد ادعای بر میت معتبر نیست و ادعای بر میت فقط با بینه قابل اثبات است. درست است که روایات شاهد و یمین اطلاق دارند و به فرض ادعای بر مدعی علیه زنده اختصاص ندارند اما از نظر ایشان این اطلاقات مقید دارند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى قَالَ کَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ ع هَلْ تُقْبَلُ شَهَادَهُ الْوَصِیِّ لِلْمَیِّتِ بِدَیْنٍ لَهُ عَلَى رَجُلٍ مَعَ شَاهِدٍ آخَرَ عَدْلٍ فَوَقَّعَ ع إِذَا شَهِدَ مَعَهُ آخَرُ عَدْلٌ فَعَلَى الْمُدَّعِی یَمِینٌ وَ کَتَبَ أَ یَجُوزُ لِلْوَصِیِّ أَنْ یَشْهَدَ لِوَارِثِ الْمَیِّتِ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِحَقٍّ لَهُ عَلَى الْمَیِّتِ أَوْ عَلَى غَیْرِهِ وَ هُوَ الْقَابِضُ لِلْوَارِثِ الصَّغِیرِ وَ لَیْسَ لِلْکَبِیرِ بِقَابِضٍ فَوَقَّعَ ع نَعَمْ یَنْبَغِی لِلْوَصِیِّ أَنْ یَشْهَدَ بِالْحَقِّ وَ لَا یَکْتُمَ الشَّهَادَهَ وَ کَتَبَ أَ وَ تُقْبَلُ شَهَادَهُ الْوَصِیِّ عَلَى الْمَیِّتِ مَعَ شَاهِدٍ آخَرَ عَدْلٍ فَوَقَّعَ ع نَعَمْ مِنْ بَعْدِ یَمِینٍ. (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۹۴)
ایشان فرموده است بر اساس فقره سوم روایت که به دعوای بر میت مربوط است، مدعی باید قسم بخورد و مفاد آن این است که ادعای بر میت با شاهد و یمین قابل اثبات نیست چرا که اگر دعوای بر میت با شاهد و یمین قابل اثبات بود، لزوم انضمام شاهد عدل دیگر غیر از وصی، لغو خواهد بود بلکه ادعای بر میت با یک شاهد (وصی یا عدل دیگر) با قسم کافی بود.
در صدر روایت چون ادعای به نفع میت است، شهادت وصی قبول نیست و لذا امام علیه السلام نوشته‌اند اگر کسی دیگر شهادت بدهد و مدعی قسم هم بخورد ادعا ثابت می‌شود و این در حقیقت اثبات ادعا به نفع میت با شاهد و یمین است. اما در ذیل روایت که به ادعای بر میت مربوط است، اگر شهادت یک نفر با یمین برای اثبات ادعا بر میت کافی باشد نباید شهادت دیگری به آن ضمیمه شود و لزوم دو شاهد به همراه قسم نشانه عدم اعتبار شاهد و یمین در دعوای بر میت است. قسم در اینجا هم جزو مثبت دعوا ست نه اینکه انکاری یا استظهار بقای دین باشد.
به عبارت دیگر قسم در این روایت، قسم اثباتی است چون ظاهر روایت این است که قسم باید بر همان چیزی باشد که شهود بر آن شهادت داده‌اند و شهود بر اصل حدوث دین شهادت می‌دهند. با توجه به اثباتی بودن این قسم، مفاد روایت عدم اثبات دعوا بر میت بدون بینه است چرا که قسم در شاهد و یمین هم قسم اثباتی است و اگر ادعای بر میت با شاهد و قسم اثباتی قابل اثبات باشد ذکر لزوم دو شاهد در روایت لغو خواهد بود در نتیجه ادعای بر میت حتما به دو شاهد و یک قسم اثباتی نیاز دارد.
توجه به این نکته لازم است که ادعای مرحوم آقای خویی مبتنی بر اثباتی بودن قسم است چرا که اگر قسم انکاری باشد، مفاد روایت این است که اگر دو شاهد شهادت بدهند و مدعی هم بر بقای دین یک قسم بخورد، ادعای او ثابت می‌شود و این نفی نمی‌کند که اگر دلیل اثباتی مدعی، یک شاهد و یمین خود او باشد و یک قسم هم بر بقای دین ادا کند ادعای او ثابت نمی‌شود بلکه از روایات دیگر استفاده می‌شود که یک شاهد و قسم جایگزین دو شاهد می‌شود پس مدعی می‌تواند یک شاهد و قسم بیاورد و یک قسم انکاری هم ادا کند که در اینجا علما از تداخل و عدم تداخل این دو قسم بحث کرده‌اند.
خلاصه اینکه ادعای مرحوم آقای خویی این است که روایت محمد بن یحیی اقتضاء می‌کند که در دعوای بر میت، شاهد و یمین مسموع نیست چون یمین در این روایت، یمین اثباتی است چرا که ظاهر روایت این است که قسم باید بر همان چیزی باشد که دو شاهد بر آن اقامه شده است. پس در این روایت فرض شده است که علاوه بر قسم اثباتی دو شاهد هم نیاز است در حالی که اگر قسم، انکاری باشد ممکن است گفته شود به دو شاهد و یک قسم انکاری نیاز است و از ادله دیگر استفاده می‌شود که یک شاهد و یمین جایگزین دو شاهد می‌شود و بعد هم باید بحث کرد که در اینجا دو قسم تداخل می‌کنند یا نه.
با این حال به نظر ما ادعای ایشان ناتمام است و توضیح آن خواهد آمد.


بحث در جهت دوم از مباحث مطرح در شاهد و یمین است که آیا شاهد و یمین در دعوای بر میت هم معتبر است؟ به نظر می‌رسد مرحوم آقای خویی تنها فقیهی است که معتقد شده است شاهد و یمین در دعوای بر میت معتبر نیست و فقط در دعوای بر مدعی علیه زنده معتبر است. در بین علمای شیعه و سنی هیچ فقیه دیگری وجود ندارد که بین این دو مساله تفصیل داده باشد و یا شاهد و یمین را مطلقا معتبر می‌دانند و یا مطلقا معتبر نمی‌دانند.
البته در عبارت ایشان آمده است که بر اعتبار شاهد و یمین در دعوای بر میت دلیلی وجود ندارد که ظاهر آن این است که عدم اعتبار شاهد و یمین در این موارد به خاطر قصور مقتضی است ولی این اشتباه است و بر اساس کلمات خود مرحوم آقای خویی معلوم است که ایشان عدم اعتبار شاهد و یمین را در موارد دعوای بر میت، به خاطر مخصص و دلیل خاص قبول دارند نه از باب قصور مقتضی. ایشان اطلاق ادله اعتبار شاهد و یمین را پذیرفته است و در برخی موارد به این مساله تصریح کرده است ولی به خاطر روایت محمد بن یحیی از آن اطلاق رفع ید کرده است.
در فقره سوم این روایت آمده است: «وَ کَتَبَ أَ وَ تُقْبَلُ شَهَادَهُ الْوَصِیِّ عَلَى الْمَیِّتِ مَعَ شَاهِدٍ آخَرَ عَدْلٍ فَوَقَّعَ ع نَعَمْ مِنْ بَعْدِ یَمِینٍ.» و ایشان فرمودند ظاهر این روایت این است که قسم مذکور، قسم اثباتی است نه استظهاری که مشهور به آن قائلند. ظاهر روایت این است که قسم بر همان چیزی است که شهود بر آن شهادت داده‌اند و چون شهود بر اصل حدوث دین شهادت می‌دهند قسم هم بر اصل حدوث دین است که قسم اثباتی است نه اینکه قسم بر نفی وفاء یا ابراء باشد. بر اساس این روایت اثبات اصل حدوث دین بر میت به سه رکن نیاز دارد و بعد مثل سایر موارد استصحاب بقای آن را ثابت می‌کند. حال که قسم مذکور در روایت اثباتی است، پس مفاد روایت این است که برای اثبات دین بر میت به دو شاهد و یک قسم اثباتی نیاز است و این یعنی شاهد و یمین مثبت دعوا بر میت نیست چرا که اگر شاهد و یمین برای اثبات دعوا بر میت کافی بود، ذکر لزوم دو شاهد در کنار قسم لغو می‌شود.
به نظر ما این کلام مرحوم آقای خویی ناتمام است چون اولا مخصص بودن روایت محمد بن یحیی مبتنی بر این است که قسم مذکور در آن، قسم اثباتی باشد در حالی که با در نظر گرفتن روایت عبدالرحمن بن ابی عبدالله، قسم در موارد ادعای بر میت قسم استظهاری است و حتی بدون آن هم روایت محمد بن یحیی ظاهر در این نیست که قسم مذکور در روایت اثباتی است. چون ظاهر روایت این است که امام فرمودند دعوای با میت با قسم ثابت می‌شود و قسم باید بر مدعای مدعی باشد و ادعای مدعی، طلبکاری فعلی از میت است نه اصل حدوث دین و ادعای طلبکاری فعلی، مستطبن نفی وفاء و ابراء هم هست. ایشان خواسته‌اند از وحدت سیاق استفاده کنند که چون بینه بر اصل حدوث دین شهادت می‌دهند، قسم هم بر اصل حدوث دین است. در حالی که اصلا چنین ظهوری وجود ندارد بلکه مناسبات حکم و موضوع هم اقتضاء می‌کند قسم استظهاری باشد علاوه که اطلاق روایت اقتضاء می‌کند که قسم بر استمرار دین هم کافی است. حتی اگر مصر بر این باشیم که ظاهر روایت این است که قسم باید بر ادعای مدعی باشد، از آنجا که ادعای مدعی بقای دین و طلبکاری فعلی است مستطبن نفی وفاء و ابراء هم هست و ایشان پذیرفته است اگر قسم مذکور در روایت، قسم استظهاری و برای نفی وفاء و ابراء باشد، روایت بر عدم اعتبار شاهد و یمین در موارد دعوای بر میت دلالت نمی‌کند. حتی اجمال روایت هم برای عدم تمامیت استدلال کافی است.
ثانیا حتی اگر آنچه در روایت مذکور است قسم اثباتی هم باشد اما آنچه در روایت محمد بن یحیی آمده است این است که راوی سوال کرده است اگر وصی با یک نفر دیگر بر میت شهادت بدهند پذیرفته می‌شود؟ حیث سوال راوی این است که آیا وصایت مانع قبول شهادت بر میت نیست؟ همان طور که در صدر روایت گفته شده است شهادت وصی به نفع میت پذیرفته شده نیست و لذا ادعای به نفع میت، متوقف بر شهادت یک شاهد عادل غیر از وصی و قسم است که خود آقای خویی هم فرمودند در آنجا مثبت دعوا به شاهد واحد و قسم است.
بنابراین جهت سوال راوی این است که آیا شهادت وصی به ضرر میت هم مسموع نیست؟ امام می‌فرمایند مسموع است و اینکه لازم است در کنار بینه، مدعی هم قسم بخورد. در نظر راوی شهادت واحد با یمین نبوده است و جواب امام علیه السلام هم به آن ناظر نیست. امام فرض نکرده‌اند که باید دو شاهد باشد و بعد از آن هم قسم بخورد، تا گفته شود مفاد آن نفی اعتبار شاهد و یمین در دعوای بر میت است بلکه راوی فرض کرده است جایی را که دو شاهد هست و امام علیه السلام فرمودند در موارد دعوای بر میت قسم هم نیاز است و بینه به تنهایی کافی نیست نه اینکه دعوای بر میت با یک شاهد و یمین اثبات نمی‌شود. روایت به هیچ عنوان در مقام بیان این نیست که برای اثبات ادعای بر میت به دو شاهد با قسم نیاز است و یک شاهد و قسم کافی نیست. بله اگر امام علیه السلام فرموده بودند برای اثبات دعوا بر میت علاوه بر بینه، به قسم هم نیاز است حق با مرحوم آقای خویی بود و مفاد آن عدم اعتبار شاهد و یمین در دعوای بر میت بود. اما این روایت این طور نیست بلکه راوی سوال کرد آیا شهادت وصی و یک عادل دیگر برای اثبات دین بر میت کافی است و وصایت مانع نیست؟ امام علیه السلام هم جواب دادند شهادت صحیح است اما برای اثبات دعوا به قسم مدعی هم نیاز است. امام علیه السلام در این فقره در مقام نفی مانعیت وصایت از قبول شهادت بر میت است نه عدم اعتبار شاهد واحد و یمین در ادعای بر میت. همان جوابی که امام علیه السلام به ابو حنیفه دادند که مفاد آیه شریفه این نیست که شاهد و یمین معتبر نیست، در اینجا هم قابل بیان است و مفاد اینکه شهادت دو شاهد بر میت با قسم مدعی مثبت ادعای بر میت است، نافی اعتبار شاهد و یمین در اثبات ادعای بر میت نیست. نتیجه اینکه این روایت نمی‌تواند مقید اطلاقات اعتبار شاهد و یمین باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *